کد مطلب:59769 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:195

سیمای علی در آینه جنگ طائف











[«طائف» سرزمین حاصلخیزی است كه در دوازده فرسخی جنوب شرقی مكّه قرار گرفته است ، فراریان دشمن در جنگ حُنین برای رهایی از ضربات خرد كننده سپاه اسلام ، به سوی طائف گریختند. و داخل قلعه محكم طائف شده و آن را سنگر خود نموده و در كمین مسلمین قرار گرفتند.]

رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به سوی طائف حركت كرد و چند روز (همراه سپاه اسلام) قلعه های طائف را در محاصره خود درآوردند.

در این ایّام ، پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ، علی (علیه السلام) را با جمعی از سواران ، به سوی بخشی از طائف فرستاد و دستور داد كه آنچه بیابند پامال كنند و به هربت دست یافتند آن را بشكنند. امیر مؤ منان علی (علیه السلام) همراه جمعی ، روانه آن بخش طائف شدند، در مسیر به جمعیت زیادی از سواران قبیله «خَثْعَم» برخورد كردند. مردی از آنان به نام «شهاب» در تاریكی آخر شب ، از لشكر دشمن بیرون آمد و به میدان تاخت و مبارز طلبید.

امیرمؤ منان (علیه السلام) به سوی او رفت در حالی كه چنین رَجَز می خواند:


اِنَّ عَلی كُلِّ رَئِیسٍ حَقّاً
اَنْ یَرْوِی الصَّعْدَةَ اَوْ تُدِقّاً


«به راستی كه بر عهده هر رئیسی ، حقّی است كه نیزه اش را (از خون دشمن) سیراب كند، یا نیزه های دشمن كوبیده گردد».

سپس به «شهاب» حمله كرد و با یك ضربت اور ا كشت و بعد از آن ، با گروه همراه حركت كرده و بتها را شكستند و بعد به خدمت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بازگشتند كه رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در آن وقت سرگرم محاصره طائف بود.

پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) وقتی كه علی (علیه السلام) را دید، تكبیر فتح گفت و دست علی را گرفت و به كناری كشید و مدّتی طولانی با همدیگر به طور خصوصی صحبت كردند.

روایت شده: عمر بن خطّاب وقتی كه این منظره را دید، به حضور پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: «آیا با علی رازگویی می كنی و با او به طور خصوصی همصحبت می شوی نه با ما؟!».

پیامبر فرمود:«یا عُمَرُ! ما اَنَا اِنْتَجَیْتُهُ وَلكِنَّ اللّهَ اِنْتَجاهُ؛ ای عمر! من با او آهسته سخن نمی گویم ، بلكه خداوند با او آهسته سخن می گوید (یعنی رازگویی من با علی (علیه السلام) به فرمان خداست»).

سپس نافع بن غیلان (یكی از دلاوران دشمن) همراه گروهی از قبیله ثقیف از قلعه طائف بیرون آمدند، امیرمؤ منان علی (علیه السلام) در دامنه «وج» (روستایی نزدیك طائف) با آنان برخورد كرد، نافع را كشت و با كشته شدن او، مشركین همراه او گریختند و با این پیشامد، ترس و وحشت سختی بر دل دشمنان افكنده شد، به طوری كه جمعی از مشركین از قلعه طائف بیرون آمده و به حضور رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) رسیدند و قبول اسلام كردند (و به دنبال آن ، قلعه طائف به دست مسلمین فتح گردید)و طائف بیش ازده روز در محاصره پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و همراهان بود.

چنانكه ملاحظه می كنید در این جنگ نیز، خداوند علی (علیه السلام) را به ویژگیهایی اختصاص داد كه هیچ كس دارای آن نبود و پیروزی به دست آن حضرت انجام گرفت و در جریان رازگویی ، پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) رازگویی با علی را به خدا نسبت داد و این خود بیانگر اوج عظمت مقام او در پیشگاه ذات اقدس حق است كه او را از همگان جدا می كند و از سوی دیگر، از دشمن او، سخنی سرزد كه پرده از درون (پركینه) او برداشت و سفره دل او را آشكار ساخت و این جریان مایه عبرت و پند برای صاحبان اندیشه است.